شهرآرانیوز؛ دهه ۲۰ خورشیدی فرا رسیده بود. رضاخان برای برون رفت از بحرانی که خود به وجود آورده بود، با نوشتن نامهای که فروغی به او املا کرده بود، سلطنت را به فرزندش تحویل داد. پس از این اتفاق به دلیل اوضاع به وجودآمده، گروههای سیاسی و مذهبی فرصت را غنیمت شمردند تا به فعالیت هایشان سامان دهند.
حزب توده یکی از این گروهها بود و فعالیت هایش را در همه شهرهای ایران شروع کرد. مشهد نیز از قاعده مستثنا نبود، اما وضعیت فرهنگی این شهر با دیگرشهرهای ایران تفاوت داشت. حوزه علمیه خراسان جزو مراکز علمی قدیمی تمدن اسلامی به شمار میرفت و محافل علمی گوناگونی در این شهر دایر بود. حزب توده توانست با برنامه ریزی هدفمند در مشهد نیز اعلام حیات کند. فعالان فرهنگی و مذهبی شهر به خوبی به اثرات منفی فعالیتهای این گروه سیاسی آگاه بودند و عَلم مقابله با تفکر مادیگری ماتریالیستی را برافراشتند.
یکی از روزهای دهه ۲۰ خورشیدی نوجوانی چهارده ساله از شانههای مردم بالا رفت تا تابلو حزب توده را به زیر بکشد. اقدام شجاعانه این نوجوان فقط در حیطه عمل گرایی خلاصه نمیشد، بلکه همراهی برخی اندیشمندان مشهد نیروی محرکه او برای چنین اقدامی بود. این نوجوان «حیدر» نام داشت. همو که سالها بعد پس از نهضت امام خمینی (ره) به نویسنده «منتقد: حیدر رحیم پور ازغدی» شناخته شد. جوانان دهههای بعدی انقلاب او را «حاج حیدر» صدا میزدند؛ به همین صمیمیت و زلالی. زیرا او هیچ گاه خود را از جوانان دور نکرد و تا لحظههای آخر عمرش جوانان گرد شمع وجود او حلقه میزدند.
حاج حیدر در نامهای که بیست وهفتم تیر ۱۳۹۵ در نقد اشرافیگری نوشت، از اقدامش بر ضد حزب توده چنین یاد کرد: «تجربههای من از دهه ۲۰ و پیش از نهضت نفت تا دوران مؤتلفین اسلامی مشهد که تابلو نفت انگلیس و تابلو حزب توده را در مشهد هم زمان پایین کشیدیم و تابلو نفت ملی ایران را بالا بردیم تا نهضت مقاومت ملی پس از کودتای ۲۸ مرداد و از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که شرف حضور در نهضت امام (ره) عزیز را داشتیم تا خفقان دهه ۵۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز، همواره دیده ام که هرگاه وادادیم، دستاوردهای مهم را بر باد دادیم.»، اما او چگونه توانست در خفقان آن دوره چنین اقدام مهمی را رقم بزند؟ برای پاسخ به این سؤال باید به دهه ۲۰ خورشیدی بازگردیم. در آن دوره که حزب توده فعالیتهای زیادی در راستای نشر عقاید مارکسیستی داشت، او یک تنه مقابل این اقدامها ایستاد.
حاج حیدر رحیم پور ازغدی خود رشدیافته حوزه علمیه خراسان بود و پای درس بزرگانی ازجمله حاج شیخ مجتبی قزوینی زانوی ادب زده بود. او تا آخر عمر ذکر خیر استادش بر زبانش جاری بود و همیشه از او به نیکی یاد میکرد. او در خاطراتش درباره تأثیر حوزه خراسان در مبارزه با مادیگری سخن به میان آورده است. همان گونه که علامه طباطبایی سلسله درسهای اصول فلسفه و روش رئالیسم را در نقد مادی گرایی در قم داشت، در مشهد نیز علمای حوزه علمیه به مبارزه با این جریان که در آن دوره قوت گرفته بود، میپرداختند. او از روشن فکران مذهبی به عنوان گروه دیگری که در این مسیر تلاشهای فراوان کردند، یاد میکند.
باید توجه داشت که فعالیتهای شجاعانه و عمل گرایانه بزرگانی مانند حاج حیدر رحیم پور ازغدی پشتوانهای اعتقادی و علمی داشت. استاد محمدتقی شریعتی و فعالیتهای روشنگرانه اش در کانون نشر حقایق پشتوانه نوجوانان و جوانانی مثل او بود و اگر دفاع جانانه استاد از اسلام در برابر هجمه فکری توده ایها نبود، چه بسا بسیاری از جوانان جذب ایدئولوژیهای پوچ آنان میشدند.